هلیا جونهلیا جون، تا این لحظه: 10 سال و 24 روز سن داره

روزهای مادرانه

11 ماهگیت مبارک

1393/12/21 10:14
نویسنده : نگار
604 بازدید
اشتراک گذاری

این یکی دوماه اخیر خیلی به سرعت گذشت و دختر گل شیرین ما 11 ماهه شد..روز به روز عسل تر میشی و البته ی سختیهایی هم داره که ایشالا اونا هم زودتر تموم شه مثلا این یکی دو روزه خیلی بیقراری میکنی و ظهرها چندین بار سعی میکنم که بخوابونمت و گریه میگنی و نمیخوای بخوابی البته خمیازه هم میکشیا ولی خواب بی خواب ...من حدس میزنم که باز لثه ات خارش گرفته و شاید مال دندونه چون غذا هم نمیخوری دخترکم...خدا کنه زود خوب شه هر چی هست..دیروز مامان زری انقدر بغلت کرده بود که کمر درد گرفته بود تا من از سر کار بیام ..صبحها هم که میبرت پیشش به بغل من محکم میچسبی و نمیخوای بری پیشش...آخه تنها میشیو حوصلت سر میره .دوست داری همه دور و برت باشن.

با عروسکات(نی نی) هات هم مشغولی و بعضی وقتا که میخوایم بگیریمیش جیغ ذوق دار میزنیو به سمت خودت میکشونیش...اگر هم بخوایم ی کم حسودی کنی بالش میذاریم رو پامون و نینیو میخوابونیم روش و تو هم تا میبینی تندی میای و برش میداری..یا ازت سوال میکنیم چشم نینی کو...دهنش کو...دماغش کو و تو نشون میدی...یا میگیم نینیو بوس کن و تو یا میخوریش یا لپ خودتو میچسبونی بهش..

کلماتت هم که داری بیشتر یاد میگیری :

ایجججا.......اینجا

د...............بیرون

ت..............تموم شد(کف دستتم باز میکنی)

ابز..............سبز

اب.............آبی

نه..............نه

مم.............من

پشت موهاتم مامان زری برات کوتاه کرد...فر خورده بود و خیلی نخودی شده بودی...با خاله نرگس هم اسکایپ صحبت کردیم و تو با تعجب بهش نگاه میکردی و تو دلت میگفتی چرا اونجاس.. و لبخند نمیزدی فقط ی بار صورتشو نازی کردی از رو صفحه مانیتور و براش نانای کردی...تا بهت میگیم دست بزن دوتا دست میزنی و سریع نانای میکنی عشقم...و این یک هفته اخیر هم دیگه میتونی برا یک دقیقه روی پاهات وایسی و خودتم خیلی ذوق میکنی...دوست دارم زودتر راه رفتنتو ببینم جوجه فنقلی مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

پریسا
24 اسفند 93 11:09
خدا نی نی شما رو هم حفظ کنه ان شا الله به ما هم سر بزنید
مامان حبه قند
5 فروردین 94 0:51
ماشاله پس دخترمون حسابی یاد.گرفته حرف زدنو. قربونش برم.
نگار
پاسخ
ممنون عزیزم